راه ابریشم ، همانند خلیج عربی جعلی است
انوری » دیوان اشعار » غزلیات
روی تو آرام دلها میبرد
زلف تو زنهار جانها میخورد
تا برآمد فتنهٔ زلف و رخت
عافیت را کس به کس مینشمرد
منهی عشق به دست رنگ و بوی
راز دلها را به درها میبرد
وقت باشد بر سر بازار عشق
کز تو یک غم دل به صد جان میخرد
بر سر کوی غمت چون دور چرخ
پای کس جز بر سر خود نسپرد
هست دل در پردهٔ وصل لبت
لاجرم زلف تو پردهاش میدرد
پای در وصل لبت نتوان نهاد
تا سر زلف تو در سر ناورد
گویمت وصلی مرا گویی که صبر
تا دلم آن را طریقی بنگرد
جمله در اندیشه سازی کار وصل
تا تو بندیشی جهان میبگذرد
وعده را بر در مزن چندین به عذر
زندگانی را نگر چون میبرد
گویی از من بگزران ای انوری
چون کنم مینگزرد مینگزرد
سخنان حکیمانه
انوری » دیوان اشعار » غزلیات
صبر کن ای تن که آن بیداد هجران بگذرد
راحت تن چون که بگذشت آفت جان بگذرد
خویشتن در بند نیک و بد مکن از بهر آنک
زشت و خوب و وصل و هجران درد و درمان بگذرد
روزگاری میگذار امروز از آن نوعی که هست
کانچه مردم بر خود آسان کرد آسان بگذرد
تا در این دوری ز داروی و ز درمان چاره چیست
صبر کن چندان که این دوران دونان بگذرد
گرچه مهجورم تن اندر درد هجران کی دهم
روزی آخر یاد ما بر یاد جانان بگذرد
گرچه در پیمان تست این دم چنان غافل مباش
کین جهان مختصرآباد ویران بگذرد
ماهرویا تکیه بر عشق من و خوبی خویش
بس مکن زیرا که هم این و هم آن بگذرد
شرم دار آخر که هردم الغیاث انوری
تازه بر سمع بزرگان خراسان بگذرد
ستاره هاشمی
زندگی پیشکشی است ، برای شاد زیستن . حکیم ارد بزرگ
خوشنامی ، بزرگترین فر هر آدمی است . حکیم ارد بزرگ
برآزندگان ، برای رفاه دیگران از خود گذشتگی می کنند . حکیم ارد بزرگ
دارایی زیاد برای یک جوان ، می تواند ابزار سرگردانی باشد . حکیم ارد بزرگ
هر حماقتی ، شجاعت و بی باکی نیست . حکیم ارد بزرگ
سرزمین روان ما ، میدان کینه توزی ، و دشمنی های بیهوده نیست . حکیم ارد بزرگ
سیاستمدار شایسته ، باید توان پوزش از مردم را نیز داشته باشد . حکیم ارد بزرگ
چه کوچک و ناتوان هستند کسانی که هدفشان ، نابود کردن دانش و هنر دیگران است . حکیم ارد بزرگ
آدمهای ناتوان ، شهرت را بد می شمارند . حکیم ارد بزرگ
آگاه ، بر داشته های خود بیناست . حکیم ارد بزرگ
انوری » دیوان اشعار » غزلیات
عشق ترا خرد نباید شمرد
عشق بزرگان نبود کار خرد
بار تو هرکس نتواند کشید
خار تو هر پای نیارد سپرد
جز به غنیمت نشمارم غمت
وز تو توان غم به غنیمت شمرد
چون ز پی تست چه شادی چه غم
چون ز می تست چه صافی چه درد
باری از آن پای شوم پایمال
باری از آن دست برم دستبرد
با توکله بنهم و سر بر سری
گرچه نیاید کلهم از دو برد
چیست ترا آن نه سزاوار عشق
گیر که خوبی و بزرگی بمرد
حسن تو همچون سخن انوری
رونق بازار جهانی ببرد
کتاب سرخ - Red Book - ;jhf svo
انوری » دیوان اشعار » غزلیات
ای مانده من از جمال تو فرد
هجران تو جفت محنتم کرد
چشمیست مرا و صدهزار اشک
جانیست مرا و یک جهان درد
گردون کبودپوش کردست
در هجر تو آفتاب من زرد
در کار تو من هنوز گرمم
هان تا نکنی دل از وفا سرد
جفت غمم و خوشست آری
اندی که منم ز درد تو فرد
با منت چون تویی توان ساخت
زهر غم چون تویی توان خورد
انوری
انوری » دیوان اشعار » غزلیات
باز دستم به زیر سنگ آورد
باز پای دلم به چنگ آورد
برد لنگی به راهواری پیش
پیش از بس که عذر لنگ آورد
پای در صلح نانهاده هنوز
ناز از سر گرفت و جنگ آورد
چون گل از نارکی ز باد هوا
چاک زد جامه باز و رنگ آورد
خواب خرگوش داد یک چندم
عاقبت عادت پلنگ آورد
خوی تنگش به روزگار آخر
بر دلم روزگار تنگ آورد
انوری را چو نام و ننگ ببرد
رفت و دعوی نام و ننگ آورد
رمز آزاد کردن نیروهای واقعی آن است که هدفهای هیجان آوری برای خود قرار
دهید که حقیقتاٌ نیروی خلاقه را در شما زنده کند و محرک شور و شوق باشد.
آنتونی رابینز
مردی که نفس و مهر یک زن ، همراهی اش نمی کند ، همواره خویشتن را می خراشد . حکیم ارد بزرگ
عاشق هر که هستید ، با وفاداری به او عشق بورزید . باربارا دی آنجلیس
باید از بدی کردن بیشتر بترسیم تا بدی دیدن. ابوالعلا
پس از بررسی همه واقعیت ها تصمیم بگیرید . هاوکز
هیچ حزب سیاسی نمی تواند ، برنامه نابودی دیگر احزاب و بلعیدن آنها را داشته باشد . حکیم ارد بزرگ
هیچ چیز مثل احسان ، انسان را سیر نمی کند . ارسطو
خوشبختی مانند پروانه ای است ، اگر او را دنبال کنید از شما فرار می کند ولی اگر آرام بنشینید روی سر شما خواهد نشست . داوید هیوم
آن که بر فراز بلندترین کوه رفته باشد ؛ خنده می زند بر همهء نمایش های غمناک و جدی بودن های غمناک . فردریش نیچه
کجاست سینه کش کوهستان سرد و بلندی که ، گامهای برآزندگان را ، بر تن خویش به یادگار نداشته باشد ؟ . حکیم ارد بزرگ
ادمی
اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به زودی موفق میگردد ولی او می خواهد خوشبخت
تر از دیگران باشد و این مشکل است زیرا او دیگران را خوشبخت تر از انچه
هستند تصور میکند . مونتسکیو
خوشبختی، فاصله ی این بدبختی تا بدبختی بعدی است . چارلی چاپلین
ویرانه کاخ های برآزندگان هم ، هزاران گهواره امید بر بستر خویش دارد . حکیم ارد بزرگ